فرا رسیدن نوروز باستانی، یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید
جم بر همه ایرانیان پاک پندار، راست گفتار و نیک کردار و به ویژه نصرآبادی های عزیز مبارک و خجسته باد
درگذشت نابهنگام حاج احمد نصرآبادی ( احمد عزیزالله ) را به خانواده محترم داغدار و فامیل وابسته تسلیت گفته و از خداوند منان برای آن مرحوم رحمت ومغفرت الهی وبرای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواستاریم
بهار را با چهارشنبه سوری
تابستان را با آفتاب سوزانش
پاییز را با رنگهای آتشینش
و زمستان را
با گرما ی دلنشین اجاق ها
میشناسم
هزار سال است مسلمان شده ام
اما هنوز شعله های زرتشت
در جانم زبانه میزند
آن روزگاری که نصرآباد و کوچه هایش پر از هیاهو بود:
چهارشنبه سوری
نصرآبادی ها در شب چهار شنبه سوری نزدیک غروب آفتاب با بوته های خار آتشی در وسط کوچه و یا در صحن حیاط گذاشته و سپس از روی شعله های آتش می پریدند و برای منع پلیدی ها و بلایا این شعر را می خواندند:
زردی ما از تو سرخی تو از ما
و برخی این شعر را می خواندند:
آلا بدر بلا بدر دزد و حیز از دها بدر
سپس آتش را می گذاشتند تا بسوزد و خاکستر شود. انگاه خاکستر را به دست باد می سپردند تا زردی خود را که به آتش داده بودند را از دیارشان ببرد. پس از مراسم آتش افروزی برای دفع قضا و بلا مقداری زغال و اندکی نمک و یک سکه دهشاهی را در کوزه سفالینی انداخته و آن را بالای سر اعضای خانواده می چرخاندند و آن کوزه را از بالای بام خانه به میان کوچه پرتاب کرده و می گفتند : درد و بلای خنه ره رختم به کوچه به معنای درد و بلای خانه را ریختم تو کوچه و از این راه سیاه بختی و شور چشمی را از خانواده خود دور می کردند. سپس اهل خانه دور هم جمع می شدند و شادی می کردند و آجیل و شیرینی می خوردند. آجیل چهارشنبه سوری بی نمک است و شامل انجیر, کشمش, خرما, توت خشکه, فندق, پسته, بادام خام و امثال اینهاست.نصرآبادی هامعتقد بودند که خوردن آجیل بدون نمک در چهارشنبه سوری شگون دارد.
از دیگر مراسم مرسوم در شب چهار شنبه سوری ملافه زنی و پحش آجیل مشکل گشا به نیت شفای بیمار و بخت گشایی دختران است. و غذای مخصوص این شب نوعی آش(جوش بره) می باشد که با استفاده از سبزی های محلی درست می شود .غدایی بسیار خوشمزه و تند و تیز و پر از سیرو فلفل
.بسمه تعالی
عزیز برادر،
ارجمند خواهر،
...........................
سلام.خسته نباشی.
مدتی است که سختی پیمودن راهی را که پیش رو گرفتهام تحمل نمودهای.
هرگونه رنجی را به جسم و جان خریدهای و دم بر نیاورده، و در اوج سختیها هرگاه دیده بر دیدگانم انداختهای برق محبت و لبخند شادی نثارم کردهای.
خرسند از نتیجهی این راه و پروا پیشه از افتادن به هر چاه (چاه کبر و حرص و حسد)، صمیمانه ترین
احسنت و آفرینم را نثارت میکنم و خالصترین دعاهایم را توشهی کارت. و بدان که این ابوالفضل است همواره شرمسارت.
ابوالفضل نصرآبادی
بسمه تعالی
همولایتی،همشهری
مدتی گوش بر سخنان داشتی و چشم بر کردهی این و آن، تا به فرمودهی قرآن انتخاب کنی بهترین بیان، و به بیان رهبر فرزانه مان برگزینی اصلح نمایندگان، خدا قوتت دهد.
خرسند از آنچه تو خواهی، میکوشم در نگاهداشت آرمانهایت از گزند تباهی، به حول قوهی الهی.
و اما از پس این حضور و ظهور تو در میدان، دستت را سپاسگویان گرم میفشارم و جسم و جانت را از درد و رنج ایمن باد میگویم.
پیروز و پر روزی باشی.
ابوالفضل نصرآبادی